می‌خوام لش کنم!

پیش از خواندن، این کلیپ طنز را ببینید.

«حرف برنامه‌ریزی با من نزن» این جمله‌ی کلیدی کلیپ است، یعنی نوعی وادادن به شرایط مبهم و عدم‌قطعیت‌های هر روزه. عدم‌قطعیت یعنی ایستادن در جایی که نمی‌دانیم چه می‌شود! ممکن است شما فکر کنید آینده بهتر یا بدتر می‌شود. پیش‌بینی‌ناپذیری یعنی زیستن در شرایطی که می‌تواند به هر چیزی ختم شود؛ و عدم‌قطعیت یعنی احتمال اینکه چه خواهد شد نیز مشخص نیست!

اما واقعیت زندگی آن است که در زندگی، شما برای به دست آوردن هرچیزی نیاز به سرمایه‌گذاری دارید؛ یا دارایی‌هایتان سرمایه شماست یا ایده و زمانی که می‌گذارید.

سرمایه‌گذاری، یعنی هزینه کردن در امروز به امید بازگشت بیشتر در آینده. حالا می خواهد پول تان را سرمایه گذاری کنید یا اعتبارتان را یا زمان تان را. به همین دلیل است که سرمایه‌گذاری همیشه بر پایه‌ برآورد ما از آینده است!

مشکل اصلی توسعه در ایران دقیقا چنین است: چگونه می‌توانیم برای آینده برنامه‌ریزی و سرمایه‌گذاری کنیم؛ وقتی هیچ چیز پیش‌بینی‌پذیر نیست؟

به این ترتیب است که ما جامعه ایرانی این دهه‌ها، همیشه در آستانه‌ی هر چیزی هستیم! ما همان‌قدر که در آستانه‌ی توسعه‌ی اقتصادی هستیم، در آستانه‌ی رکود هم هستیم! همان‌قدر که در آستانه‌ی یک جهش بزرگ؛ در آستانه‌ی یک جنگ بزرگ! ما همان‌قدر که در آستانه‌ی پیوستن به جهان پسابرجامی هستیم، در آستانه‌ی شکست برجام هم هستیم! ما اصولا همیشه در آستانه‌ی هرچیزی هستیم!

پیش‌بینی‌ناپذیری یعنی زیستن در شرایطی که می‌تواند به هر چیزی ختم شود؛ و عدم‌قطعیت یعنی احتمال اینکه چه خواهد شد نیز مشخص نیست! اما در زندگی، شما برای به دست آوردن هرچیزی نیاز به سرمایه‌گذاری دارید؛ یا دارایی‌هایتان سرمایه شماست یا ایده و زمانی که می‌گذارید.

اما هر سرمایه‌گذاری، یعنی هزینه کردن در امروز به امید بازگشت بیشتر در آینده. به همین دلیل است که سرمایه‌گذاری همیشه بر پایه‌ی برآورد ما از آینده است؛ و "ما که همیشه در آستانه زندگی می‌کنیم!"، چگونه می‌توانیم آینده را پیش‌بینی می‌کنیم؛ وقتی هیچ چیز پیش‌بینی‌پذیر نیست.

کدام یک از شما قطعا می‌داند که سال آینده برجام هست یا نه؟ کدام یک از شما قطعا می‌داند سال آینده ما تحریم هستیم یا نیستیم؟ کدام‌یک از شما قطعا می‌داند که ما سال آینده درگیر یک جنگ هستیم یا نیستیم؟ این‌ها یعنی «ما در آستانه زندگی می‌کنیم!» در آستانه‌ی همه‌ی این‌ها!

⭕️ما و کاهش عدم‌قطعیت‌ها

1️⃣پیش‌بینی‌پذیری فردی: اگر ندانیم وقتی همسر ما عصبانی می‌شود، چه کاری می‌کند؟ ما را می‌کشد؟ یا می‌زند؟ یا قهر می‌کند؟ یا برایمان می‌نویسد؟ آن‌وقت نمی‌توانیم زندگی کنیم؛ چون زندگی برایمان پیش‌بینی‌ناپذیر می‌شود.

مطالعات مختلف نشان می‌دهد: پیش‌بینی‌ناپذیری و عدم‌قطعیت منجر به افزایش تشویش و به دنبال آن افزایش نفرت افراد به همدیگر می‌شود. وقتی در جامعه‌ای پیش‌بینی‌ناپذیری تبدیل به ارزش می‌شود یعنی افراد به نفرت‌پراکنی تشویق شده‌اند.

شاید بهترین هدیه‌ای که هرکسی به اطرافیانش می‌دهد، اطمینان است و اطمینان یعنی پیش‌بینی‌پذیرتر باشیم.

2️⃣پیش‌بینی‌پذیری شرکتی و سازمانی: یکی از دلایلی که کسب‌وکارهای نو در زمان کوتاهی توانست کاربر جدی بگیرد؛ همین پیش‌بینی‌پذیری‌شان بود. وقتی تاکسی می‌گرفتی و نمی‌دانستی قیمت چقدر خواهد بود، وقتی خرید می‌کردی و نمی‌دانستی می‌شود تعویض کرد یا نه؟ یعنی خدمت پیش‌بینی‌پذیر نبود؛ یعنی ما همیشه فکر می‌کنیم همان کسی هستیم که کلاه سرمان می‌رود.

3️⃣پیش‌بینی‌پذیری ملی: وقتی در سطح ملی تا این اندازه پیش‌بینی‌ناپذیر باشیم، یعنی سرمایه‌گذاری از یک تصمیم‌گیری منطقی به یک قمار تبدیل شده است. یعنی دل بسته‌ایم به شگفتی‌سازها!

البته برای گریز از بیماری «صبر کن ببینیم چه می‌شود!» یا «حرف برنامه‌ریزی با من نزن»، بیش از هر چیزی نیاز داریم به پیش‌بینی‌پذیری ملی و سیاست‌هایی که ثبات را می‌آورند.

⭕️پیش‌بینی‌ناپذیری یعنی عقلانیت!

برای توسعه یافتن باید پیش‌بینی‌پذیر شویم. تنها آن کشورهایی که برای مردم خود و جهان پیش‌بینی‌پذیر هستند؛ می‌توانند سرمایه‌گذاری داخلی و خارجی را جذب نمایند؛ همانطور که تنها افراد پیش‌بینی‌پذیر برای دیگران قابل اعتماد.

پیش‌بینی‌ناپذیری تنها یک تاکتیک نبرد است، نه شیوه حکمرانی!