نویسنده کتاب «مبانی اقتصاد رفتاری؛ تصمیم‌گیری فردی» این فرض که نقش دولت تنها فراهم کردن فرصت‌های برابر و استعداد است اشتباه دانست و گفت: فرصت‌های برابر بوجود نمی‌آید و یافته‌های اقتصاد رفتاری به ما نشان می‌دهد که جغرافیا، خانواده و محیط نیز در ایجاد فرصت‌ها تاثیرگذار هستند.

به گزارش عطنا، نشست رونمایی از کتاب «مبانی اقتصاد رفتاری؛ تصمیم‌گیری فردی» به مدیریت دکتر فرشاد مؤمنی، استاد برنامه‌ریزی و توسعه اقتصادی دانشگاه علامه طباطبائی و رئیس مؤسسه مطالعات دین و اقتصاد با حضور دکتر نرگس درویش، نویسنده این کتاب و محقق پسادکتری اقتصاد رفتاری دانشگاه الزهرا با سخنرانی دکتر حسین راغفر، اقتصاددان و دانشیار اقتصاد دانشگاه الزهرا پنج‌شنبه، 5 مرداد در مؤسسه مطالعات دین و اقتصاد برگزار شد. (گزارش تصویری)

نرگس درویش در ابتدای سخنان خود گفت: تصمیم‌گیری‌های ما توسط دو سیستم انجام می‌شود، «سیستم تصمیم‌گیری» اول که در آن تمام تصمیم‌های ما سریع، خودکار و بر مبنای احساس انجام می‌شوند و به دشواری قابل کنترل هستند که تغییر پذیر نیستند؛ دوم سیستم تصمیم‌گیری توجیه‌پذیری است که عمدی، با زحمت، با منطق و استدلال است و تصمیمات تحت این سیستم دقیق، متفکرانه و به صورت انعطاف‌پذیر عمل می‌کنند.

وی با اشاره به اینکه تصمیمات اقتصادی را بیشتر از منظر سیستم دو مورد توجه قراردادیم، اظهار کرد: همواره فرض کردیم که آدم‌ها فکر می‌کنند، محاسبات هزینه و فایده را انجام می‌دهند و به یک تصمیم مشخص می‌رسند اما یافته‌های اقتصاد رفتاری نشان می‌دهد که در بسیاری از مواقع سیستم یک نقش اساسی را در سیستم رفتاری ما بازی می‌کند.

نویسنده کتاب «مبانی اقتصاد رفتاری؛ تصمیم‌گیری فردی» افزود: تکامل در بسیاری موارد به این اشاره می‌کند که وقتی انسان‌ها احساس خطر کنند بدون اینکه فکر کنند فرار می‌کنند و این احساس ترس خیلی وقت‌ها باعث نجات انسان شده است، بنابراین سیستم یک همیشه هم به ضرر انسان کار نکرده است، در بعضی مواقع هزینه تفکر به قدری زیاد است و تصمیم‌گیری به قدری سخت است که ما از عملیات سیستم یک استفاده می‌کنیم.

محقق پسادکتری اقتصاد رفتاری دانشگاه الزهرا در ادامه گفت: فهم اینکه چه رفتاری عقلایی است و چه رفتاری عقلایی نیست، سخت است؛ ایرادی که در علم اقتصاد وجود داشته است، فرض این است که هر آنچه نظریه‌های اقتصاد متعارف و اقتصاد نئوکلاسیک معرفی می‌کنند هنجار و روش درست است؛ در واقع اینطور نیست مقایسه ما با اقتصاد نئوکلاسیک فقط برای امکان مقایسه و انحراف از آن رفتار است و اینطور نیست که بگویم هر آنچه نظریه‌های رفتاری تجویز می‌کنند درست است.

دانش‌آموخته دکتری اقتصاد رفتاری و تجربی دانشگاه لستر انگلستان گفت: مثلا در علم اقتصاد فرض شده که همه انسان‌ها خودخواه‌ و به دنبال کسب منفعت شخصی هستند و اگر همین دنبال شود منجر به خیر عمومی می‌شود اما شواهد آزمایشگاهی و شواهد اقتصاد رفتاری نشان می‌دهد که اینطور نیست با وجود اینکه ترجیحات خودخواهانه وجود دارد ترجیحات اجتماعی نیز وجود دارد و انسان‌ها به عدالت نیز توجه می‌کنند.

درویش در ادامه گفت: یک وجه تمایزی در علم اقتصاد وجود دارد، اینکه ما تصمیم‌ها را بر اساس تصمیم‌های افراد در نظر می‌گیریم یا تصمیم‌گیری متقابل جمعی، به علت اینکه تسلط من بیشتر بر روی این مباحث بوده است و می‌خواستیم مدیریت حجم کتاب را نیز داشته باشیم.

وی با اشاره به اینکه این کتاب تنها به تصمیم‌گیری‌های فردی می‌پردازد، بیان کرد: روند تاریخی پیشرفت اقتصاد رفتاری نیز از تصمیم‌گیری‌های فردی شروع شده است تا جایی که به تصمیم‌گیری‌های متقابل جمعی رسیده است.

محقق پسادکتری اقتصاد رفتاری دانشگاه الزهرا نقش ترجیحات اجتماعی را در اقتصاد اجتماعی پررنگ خواند و اظهار کرد: ترجیحات به صورت کلی به محیط تصمیم‌گیری وابسته هستند که موارد بسیاری بر آنها تاثیر می‌گذارند؛ هویت ما که ناشی از شرایط اجتماعی سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و محیطی است که ما در آن زندگی می‌کنیم و می‌تواند بر رفتار ما که از ارزش‌های ما نشئت می‌گیرد تأثیر بگذارد.

دانش‌آموخته دکتری اقتصاد رفتاری و تجربی دانشگاه لستر انگلستان افزود: به دلیل تغییرپذیر بودن ترجیحات است که مثلا ما ایرانی‌ها در خارج و داخل ایران به صورت متفاوت عمل می‌کنیم، بنابراین محیط نیز می‌تواند در رفتار انسان‌ها تاثیرگذار باشد.

درویش با بیان اینکه اقتصاد رفتاری بیشتر در توضیح پدیده‌ها موفق بوده است، گفت: ما در علم اقتصاد با مشکل پیش‌بینی مواجه هستیم و بسیاری مواقع نمی‌توانیم پیش‌بینی کنیم زیرا عوامل متعددی تأثیرگذار هستند.

وی سپس به معرفی بنیانگذاران اقتصاد رفتاری پرداخت و گفت: اقتصاد رفتاری مدرن را مدیون دنیل کانمن و ریچارد تیلر(برنده جایزه نوبل2017) هستیم؛ تیلر به خاطر کتاب خود تحت عنوان «تلنگر» جایزه نوبل را به خود اختصاص داد و منظور از تلنگر هر مداخله‌ای است که ماهیت انتخاب‌های افراد را تغییر ندهد و منجر به این شود که افراد به سمت انتخاب‌ بهینه اجتماعی سوق داده شوند.

محقق پسادکتری اقتصاد رفتاری دانشگاه الزهرا ادامه داد: تیلر کینز را پدر اقتصاد رفتاری می‌داند، عده دیگری نیز آدام اسمیت را پدر اقتصاد می‌دانند و در سال 2013 رابرت شیلر برنده نوبل اقتصاد شد.

دانش‌آموخته دکتری اقتصاد رفتاری و تجربی دانشگاه لستر انگلستان با استناد به تحقیقات رابرت شیلر برنده جایزه نوبل اقتصاد، گفت: قیمت سهام نوسانات زیادی دارد و آنچه نظریه پیش‌بینی می‌کند نمی‌تواند نوسانات را توضیح دهد یعنی نظریه از واقعیت دور است؛ نوسانات بیش از حد قیمت‌ها را می‌توانیم به عوامل احساسی و روانی که در واکنش‌ها تاثیرگذار است نسبت دهیم یا اینکه بگوییم ترجیحات آنها در طول زمان تغییر کرده است، وقتی خودمان می‌بینیم که قیمت ارز در حال افزایش است غیرمنطقی نیست که ما فرض کنیم اگر ارز بخریم به نفعمان خواهد بود و نظریه نمی‌تواند این را توضیح دهد.

نویسنده کتاب «مبانی اقتصاد رفتاری؛ تصمیم‌گیری فردی» به یکی از ایده‌های کتاب تلنگر در کتاب تیلر اشاره کرد و گفت: یکی از مواردی که در کتاب تیلر به آن اشاره شده است اثر پیش‌فرض است؛ اثر پیش‌فرض به این اشاره می‌کند که انسان‌ها در اکثر مواقع تصمیم‌ نمی‌گیرند و برای عدم تمایلی که برای تصمیم‌گیری وجود دارد انتخاب یک پیش‌فرض را تجویز می‌کند که انسان را به سمت بهینه مطلوب اجتماعی سوق دهد.

درویش با بیان اینکه یکی از بحث‌های این کتاب تنظیمات در طول زمان و اینکه چگونه آینده را در طول زمان تنظیم کنیم، طبق نظریه مطلوبیت تنظیم شده است، اظهار کرد: فرض می‌کردیم که یک نرخ تنظیم ثابت وجود دارد و باید مقادیر موجود را با همان نرخ تنظیم کنیم، اما مشاهدات نشان می‌دهد که این نرخ تنظیم ثابت نیست، هر چه وقفه‌های زمانی طولانی‌تر می‌شود این نرخ تنظیم کم‌تر می‌شود.

وی با اشاره به اینکه دو فصل کتاب مختص تصمیم‌گیری تحت ریسک است، گفت: فصل چهار به نظریه‌های کلاسیک تصمیم‌گیری تحت ریسک پرداخته است، از جهت سنتی نیز در اقتصاد فرض شده است که اکثر انسان‌ها ریسک‌گریز یا نسبت به آن خنثی هستند.

دانش‌آموخته دکتری اقتصاد رفتاری و تجربی دانشگاه لستر انگلستان، با استناد به شواهد و نظریه‌های رفتاری، گفت: رفتار انسان‌ها و ترجیحات تحت ریسک بسیار پیچیده‌تر از چیزی است که ما فکر می‌کنیم، با توجه به نظریه چشم‌انداز که در سال 1379 ارائه شده است ما یک رفتار چهارگانه داریم که برای احتمالات کم‌برد ریسک‌پذیر هستیم اما برای احتمالات زیادبرد ریسک‌گریز می‌شویم، در دامنه باخت عکس این اتفاق می‌افتد که برای مقادیر کوچک زیان ریسک‌گریز می‌شویم و برای مقادیر بزرگ زیان ریسک‌پذیر می‌شویم.

نویسنده کتاب «مبانی اقتصاد رفتاری؛ تصمیم‌گیری فردی» به رابطه نظریه و سیاست‌گذاری اشاره کرد و گفت: لزوما برای سیاست‌گذاری نمی‌توانیم به نظریه اکتفا کنیم چون معمولا در زمان بحران سیاست‌گذار به دنبال یک جواب قطعی است و به سرعت به دنبال دریافت آن است؛ در بسیاری از مواقع نظریه‌های اقتصادی پیش‌بینی دقیقی ندارند و گاهی نتایجی که به دست می‌آید با پیش‌بینی شده قبلی مغایر است.

وی ادامه داد: بسیاری از نظریه‌ها مقادیر و پارامترهای سیاستی را مشخص نمی‌کنند، مثلا ما می‌دانیم که مشوق‌های مالی در بسیاری از مواقع مفید است اما میزان این مشوق‌های مالی مشخص نیستند.

درویش با بیان اینکه رویکرد علم اقتصاد به مسائل سیاستی بیشتر مبتنی بر سیاست مبنی بر شواهد است، گفت: درابتدا هدف ارزیابی سیاست‌های طراحی شده است که از طریق آزمایش‌های کوچک میدانی سیاست‌ها مورد آزمون قرار می‌گیرند تا بازخورد آنها در نظر گرفته شود، در این صورت اگر نتیجه مطلوب به دست آمد به اجرا در حکومت و کشور تعمیم داده می‌شوند.

مؤلف کتاب «مبانی اقتصاد رفتاری؛ تصمیم‌گیری فردی» درباره «اقتصاد سلامت» گفت: این کتاب جامع نیست، در آن اقتصاد سلامت کمی مجهول است اما تصمیمات مربوط به سلامت نیز در بسیاری از مواقع دچار سوگیری است.

محقق پسادکتری اقتصاد رفتاری دانشگاه الزهرا افزود: در اقتصاد سلامت با مشکلات مختلفی روبه‌رو هستیم، بسیاری از پزشک‌ها دارو بیش از اندازه تجویز می‌کنند و این فقط مختص ایران نیست، اگر بتوانیم مداخلاتی را در جهت کمتر شدن تجویزها طراحی کنیم می‌توانیم در بار سلامت دولت صرفه‌جویی کنیم.

دانش‌آموخته دکتری اقتصاد رفتاری و تجربی دانشگاه لستر انگلستان، به «اقتصاد آزمایشگاهی» که ابزاری با قابلیت‌ها و اهداف متفاوت است اشاره کرد و گفت: بخش دوم این کتاب به اقتصاد آزمایشگاهی پرداخته است، در محیط تصمیم‌گیری اقتصادی عوامل غیرقابل کنترل فراوانی وجود دارد که بسیاری از آنها قابل مشاهده نیستند و گاهی از آنها آگاه نیستیم؛ در محیط آزمایشگاهی می‌توانیم آنها را تحت کنترل داشته باشیم، در اینجا امکان کنترل انگیزه‌های درونی و بیرونی نیز وجود دارد و نقش مشوق‌های مالی نیز مشخص می‌شود.

وی ادامه داد: یافته‌های اقتصاد رفتاری و دیگر شاخه‌های علم اقتصاد باعث شده است که علم اقتصاد به کارهای تجربی و آزمایشگاهی توجه بیشتری کند و به سوالات مشخص سیاستی پاسخ دهد.

درویش با بیان اینکه ما باید به نقش دولت در اقتصاد بیشتر توجه کنیم، گفت: با علم بر اینکه انسان‌ها دچار خطا می‌شوند فرض اینکه فراهم کردن اطلاعات کافی است و نقش دولت تنها فراهم کردن فرصت‌های برابر و استعداد است غلط است زیرا فرصت‌های برابر به وجود نمی‌آید و یافته‌های اقتصاد رفتاری به ما نشان می‌دهد که جغرافیا، خانواده و... نیز تاثیرگذار هستند.

وی در پایان سخنان خود اظهار کرد: به طور کلی کار اقتصاددانان نیز سخت‌تر خواهد شد زیرا تنها بر سر یکسری مفروضات نظریه‌پردازی نمی‌کنند، نه تنها تعامل تصمیم‌گیری فردی، نهادها و محیط را باید بررسی کرد بلکه اثر محیط نیز باید بررسی شود.