«کتابخانۀ بینالمللی نوشتههای انتقادی اقتصاد» عنوان سری کتابهایی است که در آن، مقالاتی که در دهههای اخیر در حوزۀ اقتصاد نگاشته شدهاند، گردآوری شده است. جهتگیری جدید اقتصاد اکنون به اوج حرکت خود رسیده است، گرچه هنوز هم بهسختی میتوان همگراشدنِ موضوعات مختلف آن را مشاهده کرد. مجموعۀ نوشتههای انتقادی اقتصاد دریچهای بهسوی این مسابقۀ پرشتاب است. جلد ۲۳۳ این مجموعه حاصل تلاش جفری هاجسون، متفکر پیشروی جریان نهادگرایی و انقلابی اقتصاد و یکی از طرفداران جنبۀ تاریخی اقتصاد است. این مجلد از ۲۴ مقالهای که بین سالهای ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۸ منتشر شدهاند تشکیل شده است. این مقالات خواننده را در درک رفتار اقتصادی بهعنوان بازتابی از اصول تکاملی یاری میرسانند. در تألیف این کتاب آر. بوید، اس بولز، دی. کمپ بل، آل. کازمایدز، ای. فر، اچ. گینتیس، جی. هنریش، آر. نلسون، پی. ساموئلسون و اچ. سیمون مشارکت داشتهاند.
طرحی که مؤلف برای مطالعۀ این منتخب پیشنهاد میکند بر یک تقسیم دوتایی میان نظریههای کنش متقایل و اشتراک۱ مبتنی است که منعکسکنندۀ اثر متقابل علّی میان جهان طبیعی و اجتماعی و همچنین مفاهیم و فرضیاتی است که در هر دو گستره مشترک هستند. علیرغم موضوعات مشترک، که بیشتر از تمایز جنوتایپ-فنوتایپ۲ حاصل شدهاند، طرح کلی کتاب خواننده را به تأثیرات فرامرزی اخیر دیسیپلینهای تعریفشده از جانب بیولوژی، ژنتیک، تاریخ، انسانشناسی، روانشناسی و نظریۀ مدیریت بر اقتصاد توجه میدهد. اقتصاد امپریالیستی ظاهراً دیگر یک حس غالب نیست بلکه معجونی دون و پست محسوب میشود.
دو بخش از سه بخش مجلد اختصاص داده شده است به اینکه چگونگی تغییر انگاشتههای مبنایی اقتصادی در باب عقلانیت و علیت توسط نظریۀ تکامل را توضیح دهد. قسمت اول به شکلگیری بیولوژیک تصمیمسازی فردی در سطح انتخاب، ترجیحات و باورهای فردی و گروهی میپردازد. پیشرفت ذهن تمام رفتارهای اقتصادی را از طریق کنار هم قرار دادن تمام اجزای دستگاه تصمیمسازی -ازجمله مدلهای محاسباتی ذهن که خودشان را با نیازهای همزمان «غریزۀ حسابگر»۳ برای ابراز مقاصد او آماده میکنند- به وجود میآورد.
خواننده، که با پهنهای مواجه میگردد که یافتههای پیشگامان خود را در گذشتهای دور پشت سر گذاشته، متوجه غیبت دادههایی از دنیای واقعی میشود، آن هم در کتابی که بنا بوده «راهنمایی مفید برای مطالعات تجربی» باشد. بدون شک فرضیات کاربردی نوآورانه میتواند اقتصاددان را بهسمت محیط تحقیقاتی مهیج اغوا کند: انتخاب فرهنگیِ گروهی، نسبت به انتخاب منطقی مبتنی بر توضیحات، مطابقت بیشتری با سیر تکامل انسانی دارد. با این حال پیاده کردن نظریهٔ بازی، و یا تجربیات ذهنی و آزمایشگاهی، گرچه میتوانند مفید واقع شوند اما بهسختی میتوانند منبعی کاربردی در مورد چگونگی عملکرد اقتصاد به دست دهند.
دو مقالهای که از این قاعده مستثنی هستند سؤالات مخصوص به خودشان را در ذهن ایجاد میکنند. در مقالۀ نخست، هنریش و دیگران نتایج تجربیاتی را ذکر میکنند که در ۱۵ جامعۀ کوچک (جوامع کوچک عشایری و کوچنشینی، باغبانی و گروههای کشاورزی غیرکوچنشین) ثبت شده است. مطالعۀ آنها بر الگوهای مشارکت، عمل متقابل و یا تنبیه متمرکز بوده است تا بتوانند ارتباط مدل متعارف «عاملهای حداکثرکنندۀ بازده پولی»۴ را بررسی کنند. تقابل میان جوامع انسانهای اولیه و رفتارهای مدرن بر اساس مبانی صرف تکاملی، مادامی که هم جامعه و هم جمعیت را مجموعهای از افراد بسیط در نظر بگیریم، توجیهپذیر به نظر میآید.
استثنای دوم (مقاله جی. دبلیو. استولهورست، تحت عنوان «دیدگاه طبیعتگرایانۀ داروینیسم جهانی») از پس لنز تکاملی به پیشرفت چشمگیر شرکت اینتل در زمینۀ نفوذ جهانی مینگرد و به این نتیجه میرسد که انتخاب در مورد مکان بازار همانند انتخاب در بیولوژی عمل میکند. بنابراین با توجه به این تحلیل درمییابیم که موفقیت در وهلۀ اول، نتیجۀ رقابت برای منابع است نه رفتار مولد؛ نکتهای بحثبرانگیز که مؤلف سعی به تصریح آن دارد اما مؤلف در مورد بهای جایگزینکردنِ طرز فکر تحولی تحلیل رقابتی دیرینۀ موجود تردید دارد.
بخش سوم، از کاربرد قیاس و تشبیه یک قدم فراتر میرود و بهدنبال نظریۀ اقتصادی مناسبی میرود که بر اشتراکات هستیشناسانه میان تکامل اجتماعی و تکامل بیولوژیک مبتنی باشد. تمام مفاهیم محوری داروینیسم ازجمله تغییرپذیری، وراثت و انتخاب به طبقۀ بسیار گستردۀ پدیدههایی در حوزۀ اجتماعی تعلق دارند، حتی چنانچه معیارهای انتخاب و مکانیسمها هیچ ربطی با بقا و رشد نداشته باشند. اما یک اقتصاددان با چالش شناخت اولویتها و ارزشهایی که در محیطهای اجتماعی کارکرد دارند، ازجمله تکنولوژی، کسبوکار و علوم، روبهروست.
مجموعۀ سه مقالهای که توسط جفری هاجسون و نادسن۵ نگاشته شده است حقیقتاً برداشت کاملی از انتخاب زایا در حوزۀ اجتماعی به دست میدهد. در سطح کلی، آموزۀ مجموعه این است که تعیین تفکر داروینی بهعنوان یک روش جهانی برای نظریهپردازی نباید موجب آن شود که تفاوت جهان اجتماعی انسان و ساختارهای بیولوژیک را نادیده بگیریم.
بخش دوم مجلد، برخلاف تأکیدی که در بخش اول و سوم بر زمینههای مشترک شده است، به مخالفت با روشهای توصیف تکاملی تاریخی و متعارف میپردازد. جوزف فراشیا و لونتین دیدی منفی دارند و معتقدند «استفاده کردن استعارۀ تکامل بجای تاریخ» هیچ سودی نداشته و معتقدند که نتیجهاش محصول شوم «جنبش عظیم قرن بیستم برای علمیسازی تمام جنبههای مطالعۀ جامعه» بوده است. آنها تعاریف انتخاب اجتماعی را از متغیرهای فرهنگی که مضامین احتمالی مشابهی دارند تفکیک میکنند.
دو قسمت دیگر (دو مقالۀ دن اسپربر و جان.اس. ویلکینز) بر این نکته تأکید دارند که تمایز معنادار میان عامل اجتماعی و فرد در معنای بیولوژیک، به ویژگیهای فرهنگی و آموزش متکی است. از سوی دیگر تکامل فرآیندی قانونمند از انتخاب و انطباق تلقی میشود، با جهتگیری درونساخت و مراحل توسعهای.
ماهیت مباحث بخش دوم ما را به متنی بازمیگرداند که داروینیسم را از پس نقاب «نظریهٔ بُرد متوسط» و برای جهتدهی مجدد اقتصاددانان بهسمت حوزهٔ اجتماعی، معرفی میکند. بخش عمدۀ این مباحث از خود داروین الهام گرفته شده، همچنانکه خود او اشاره کرده است که تفکراتش میتواند برای سیستمهای تکاملی دیگر همچون زبان و نهادهای اجتماعی نیز کاربرد داشته باشد. اما شاید بهتر باشد بگوییم داورین بهخوبی میدانسته که مکانیسم انتخاب طبیعی کاربرد ناچیزی در علل تحولات و تغییرات اجتماعی دارد.
بهطور خلاصه میتوان گفت این مجلد در واقع به کوششهای برجستهای که اخیراً در سه حوزه از داروینیسم انجام پذیرفته میپردازد:
چگونگی تأثیر داروینیسم بر درک ما از ماهیت انسان را بررسی کرده است و فرضیات دیرپایی همچون رفتار نفعطلبانه۶ را به چالش میکشد و به تحلیل ماهیت سیر تکامل اجتماعی– فرهنگی، تفاوتهای آن با تکامل بیولوژیک و همچنین تبعیت یا عدم تبعیت آن از مکتب لامارک میپردازد. همچنین احتمال تعمیم اصول محوری داروینیسم برای دربرگرفتن هویتهای در حال رشد اقتصاد و دنیای اجتماعی و همچنین بیولوژی را بررسی میکند. سخن آخر آنکه این مجلد درمجموع میتواند بهعنوان مرجعی بینشبخش برای دانشمندانی که به اهمیت پیشرفتهای جدید در این حوزه علاقهمند هستند، مفید واقع گردد.
اطلاعات کتابشناختی:
هاجسون، جفری. داروینیسم و اقتصاد، انتشارات ادوارد الگار، ۲۰۰۹
Hodgson, Geoffrey M. Darwinism and economics. Edward Elgar, 2009
منبع:رفتار اقتصادی و نظریۀ تکامل (tarjomaan.com)
پینوشتها:
[۱] interaction and communality
[2] ژنوتایپ یا نوع زیستی، ویژگیهای ژنتیکی یک موجود زنده هستند که طبقهای را که آن موجود به آن تعلق دارد مشخص میکنند. اما فنوتایپ صفات ظاهری یک موجود زنده است و معلول ژنوتایپ آن موجود است.
[3] reasoning instincts
[4] monetary-payoff-maximizing actors
[5] Thorbjørn Knudsen
[6] self-interested behavior