چهارمین هماندیشی دکترای مالی و حسابداری توسط دانشگاه شهید بهشتی و با همکاری دانشگاه الزهرا (س) روز یکشنبه 9 آذرماه در محل دانشکده مدیریت و حسابداری دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد. در این هماندیشی استادان صاحبنظر در یک نشست تخصصی در خصوص روششناسی پژوهشهای تجربی مالی و حسابداری به بحث و تبادل نظر پرداختند. این همایش که با استقبال قابلتوجهی از دانشجویان دکترای رشتههای مربوطه مواجه شده بود، برخلاف همایشهای گذشته در دانشگاههای الزهرا، تهران و شیراز سعی در پیشبرد مباحث به شکل مباحثهای استاد و دانشجو را داشت. این هماندیشی با اهدافی شامل:
- نقد و بررسی روششناسی رایج پژوهشهای تجربی در رشتههای مالی و حسابداری ایران و بررسی تطبیقی با کشورهای توسعهیافته
- تبیین جایگاه تحقیقات علمی غیرتجربی
- فراهم کردن امکان تعامل شرکتکنندگان با استادان صاحبنظر در حوزه روششناسی
- ارائه پیشنهادهایی به دانشجویان دکترای مالی و حسابداری برای ارتقای سطح کیفی رسالهها، ایدههای تحقیق و انتشار مقاله در مجلات علمی و پژوهشی
- تشکیل یک کمیته علمی از استادان صاحبنظر برای جمعبندی چالشهای موجود در روششناسی پژوهشهای تجربی مالی و حسابداری در دانشگاههای ایران و ارائه پیشنهادی مدون به دانشگاهها و مجلات علمی پژوهشی در راستای ارتقای کیفی تحقیقات دانشگاهی شروع شد. هماندیشی در دو نوبت صبح و عصر پیرامون گفتوشنود هدفدار حول موضوعات پژوهشهای تجربی مالی و حسابداری ادامه یافت.
در ابتدای همایش دکتر بدری دبیر علمی همایش در دو بخش به بررسی ریشههای تاریخی پژوهشهای تجربی مالی و حسابداری و سپس، وضعیت ایران پرداخت. در بخش اول او پیدایش رشته مستقل مالی (Finance) را به دهه 1950 در آمریکا مرتبط دانست و پیشگامان نظریهپردازی و محققان تجربی مالی را دانشآموختگان اقتصاد (اقتصاد مالی) مکتب شیکاگو دانست. دانشیار گروه مالی دانشگاه شهید بهشتی سپس چرخش تحقیقات حسابداری از رویکرد هنجاری به رویکرد اثباتی را در اوایل دهه 1970 متاثر از مکتب اثباتی شیکاگو بیان کرد. جمعبندی بخش اول سخنان دبیر علمی همایش به این شکل بود که تحقیقات تجربی (اثباتی) حسابداری و مالی ریشه مشترکی دارند و بر پایه روششناسی اقتصاد اثباتی و نظریههای اقتصاد نئوکلاسیکی توسعه یافتهاند. او در بخش بعدی وارد فضای علمی ایران شد.
سابقه تحقیقات حسابداری و مالی، دانشکدههای مدیریت و همجواری با رشتههای حسابداری و مالی، فقدان پشتوانه تاریخی روششناسی و تقلید ناقص، شکلگیری روششناسی برونرشتهای (عاریتی)، فضای متفاوت در سبک و سیاق متدولوژیک تحقیقات مالی و حسابداری در مقایسه با سایر علوم اجتماعی از جمله مباحثی بودند که در بخش دوم یعنی بررسی وضعیت ایران ارائه شدند.
جمعبندی بخش دوم نیز اینگونه پیش رفت که بنیانگذاران و راهنمایان تحقیقات تجربی (اثباتی) مالی و حسابداری در کشورهای توسعهیافته، اقتصاددانان مالی بودند و خشت اول را آنگونه که باید گذاشتند. اما این مسیر در دانشگاههای ایران به درستی طی نشد.
در ادامه پنل صبح همایش با حضور دکتر باباجانی (استاد دانشگاه علامه طباطبایی)، دکتر فدایینژاد (دانشیار دانشگاه شهید بهشتی)، دکتر رهنمای رودپشتی (استاد دانشگاه آزاد اسلامی)، دکتر اسدی (دانشیار دانشگاه شهید بهشتی)، دکتر مهرانی (دانشیار دانشگاه تهران)، دکتر رحمانی (دانشیار دانشگاه الزهرا)، دکتر قائمی (دانشیار دانشگاه بینالمللی امام خمینی)، و دکتر بدری (دانشیار دانشگاه شهید بهشتی) ادامه یافت. در نشست صبح 10 مورد از محورهای چالشی روششناسی پژوهشهای تجربی مالی و حسابداری که توسط دبیر علمی همایش، احمد بدری تهیه شده بود توسط اعضای پنل به بحث و بررسی گذاشته شد. 10 محور چالشی ذکرشده در این همایش شامل موارد ذیل بودند:
1- در بسیاری از تحقیقات تجربی، ضرورتی (یا حداقل الزامی) به فرضیهسازی وجود ندارد. در این بخش ماهیت متفاوت تحقیقات مالی و حسابداری با سایر علوم اجتماعی به لحاظ متدولوژی، فرضیههای آشکار و مستتر و تن ندادن برخی پژوهشهای تجربی حوزه مالی و حسابداری به فرضیههای آشکار ارائه شد و مورد نقد قرار گرفت.
2- در بسیاری از تحقیقات مالی و حسابداری، عمل نمونهگیری (Sampling) انجام نمیشود، بنابراین استفاده و تاکید بر واژه نمونهگیری و الزام به بیان روش نمونهگیری و نه نمونه (Sample) در جایی که نمونهگیری انجام نشده، نادرست است. در این بخش فلسفه نمونهگیری، فیلتر کردن دادههای معیوب (آلوده)، روایی داخلی طبق پژوهش دیکمن و زف، واژههای نامناسب برای روش نمونهگیری، تعمیمپذیری یافتهها طبق موارد تعمیمپذیری← روایی خارجی ← اعتبار آماری، اعتبار زمانی و اعتبار محیطی، جامعه مبنا و جامعه مفروض، آمار استنباطی ← تعمیم در قطر زمان و مکان مورد بحث قرار گرفت.
3- معرفی نوع تحقیق در متون پژوهشی دانشگاهی (پایاننامه، رساله و مقاله) به شکلی که امروز در ایران رایج است، غالباً نامناسب، ناقص و غیرضروری است. در این بخش انواع طبقهبندی، عناوین نادرست، فراوانی تحقیقات پسرویدادی یا تجزیه و تحلیل دادههای مشاهدهشده (Archival) و بنیادی یا کاربردی بودن آنها بررسی شد.
4- ساختار و چارچوب طرحهای پیشنهادی تحقیق دانشگاهی (پروپوزال) نامناسب است. در این بخش غلبه شکل بر محتوا، کاربرد مدل مفهومی (بیان شکلی یا ریاضی) و اهمیت طرح تحقیق (Research Design) طبق پژوهش دیکمن و زف بررسی شد.
5- اصولاً ارائه پیشنهاد برای استفادهکنندگان در تحقیقات تجربی (اثباتی) نهتنها ضرورتی ندارد، بلکه اغلب معایب آن بیش از محاسن احتمالی است. در بخش پنجم ماهیت تحقیق اثباتی، مسوولیت محقق طبق D&Z، استفاده نادرست از عنوان تحقیق کاربردی، جستوجوی استفادهکنندگان فرضی (یا خیالی) معضل نتایج متناقض تحقیقات مشابه و مسوولیت اخلاقی و ضرورت انجام تحقیقی مستقل برای آزمون میزان استفاده از پیشنهادهای ارائهشده (در 10 سال اخیر) ارائه شد.
6- مفهوم نوآوری و کمک به مرزهای دانش در تحقیقات تجربی به روشنی درک و تعریف نشده است. در این مورد تفاوت تحقیقات نظری و تحقیقات تجربی، تاکید بر بیان نوآوری در مرحله تصویب پروپوزال و رهاسازی آن، وارد کردن دانشجو به وادی بزرگنمایی و زیادهگویی، رواج رویکردهای غیرعلمی، ضرورت تفکیک مفهوم نوآوری از کمک به مرزهای دانش و عدم وجود استاندارد (واقعبینانه)، تفاوت تکرار در تحقیقات حوزه علوم تجربی (دقیق) و علوم اجتماعی طبق D&Z و ضرورت تشخیص توسط صاحبنظران هر قلمرو موضوعی توسط اعضای پنل بحث شد.
7- نظام کارآمدی برای کنترل کیفیت تولیدات پژوهشی (پایاننامه، رساله و مقاله) وجود ندارد. در مورد هفتم فقدان سیستم موثر کنترل کیفیت و عدم توجه نهادهای مقرراتگذار، عدم تناسب نسبت دانشجو به استاد (غلبه رو به تزاید کمیت بر کیفیت)، محدود نکردن قلمرو موضوعی توسط استادان راهنما، مشغله استادان و مساله داوری بحث و ارائه شد.
8- پایاننامهها و رسالهها حجیم و حاوی مطالب اضافی است. در مورد هشتم فرهنگ رایج متورم بودن برخی فصول رسالهها، نقل مطالب غیرضروری از متون درسی و سایر مقالات (گاهی بدون ذکر منبع) و پیامدهای نامطلوب آن برای دانشجویان بحث شد.
9- به لحاظ روششناسی، پژوهشهای تجربی امروز (پس از توسعه حسابداری اثباتی) در دو حوزه مالی و حسابداری بسیار به هم نزدیک شدهاند، در عین حال اختلاط در قلمرو موضوعی (در حدی که در دانشگاههای ایران رایج است) مناسب نیست. در این بخش مشابهت ذاتی روششناسی در حوزه مالی و حسابداری (متاثر از روششناسی اقتصاد اثباتی) و گرایش نسبتاً نامتعارف دانشجویان حسابداری به حوزه مالی و مغفول ماندن برخی شاخههای تحقیقاتی در حوزه حسابداری گفته شد.
10- امروز شاهد آن هستیم که تحقیقات غیرتجربی (غیراثباتی) در رویکرد دانشگاهها و مجلات تخصصی مورد بیمهری قرار گرفته است. در بخش آخر هم این مورد به عنوان معضلی فراگیر (حتی در سطح جهانی)، محدود کردن علم به علم اثباتی (در علوم اجتماعی)، اتکای بیش از اندازه به مدلهای کمی و گرایش به دادهکاوی و نهایتاً غفلت از اهمیت و تاثیرگذاری تحقیقات غیراثباتی برای دانشجویان حاضر در جلسه به بحث گذاشته شد.
پس از نقد و بررسی 10 مورد ذکرشده، سپس محورهای چالشی پژوهشهای تجربی مورد بحث دیکمن و زف نیز ارائه شد. این محورها نیز شامل موارد ذیل بودند:
1- تکرار در تحقیقات تجربی مفید است.
2- معناداری اقتصادی به اندازه معناداری آماری باید مورد توجه قرار گیرد.
3- در بخش «نتیجهگیری» ضروری است به محدودیتهای پژوهش و ارائه پیشنهاد برای تحقیقات آتی توجه شود.
4- بیان تفصیلی روششناسی از مهمترین بخشهای گزارش تحقیق است.
5- ارائه آمار توصیفی سودمند است.
6- ضروری است دانشجویان دکترا به متدولوژی و مباحث آماری تسلط داشته باشند و بخشهای تکنیکی توسط متخصصان آمار داوری شود.
در پنل عصر این همایش نیز فرصت بیشتری به دانشجویان دکترا داده شد تا منتخبان از دانشگاههای مختلف بر مبنای پیشرفت رساله دکترا، یافتههای خود را ارائه کرده و از پیشنهادها و نقد استادان و دیگر دانشجویان برای بهبود کار خود بهرهمند شوند.
همچنین دانشجویان دکترا فرصت یافتند تا ایدههای خود را در ارتباط با موضوع رساله با استادان و دیگر دانشجویان دکترا مطرح کنند. چهارمین هماندیشی دکترای مالی و حسابداری در نهایت با خروجی ایجاد فرصت برای بهبود در پژوهشهای تجربی مالی و حسابداری، فتح باب برای آفتزدایی از روششناسی پژوهشهای تجربی و انتظار نقد عالمانه و منصفانه برای دستیابی به اجماع نسبی به کار خود پایان داد.