دنبال مطلبی درباره واقعیت نظام بانکی بودم که این نوشتار رسیدم. مطالب مفیدی دارد!!!


در این پرونده سعی می کنیم حدالمقدور، مجموعه غلط انگاری ها را نشان بدهیم و هر یک را به صورت مجزاء بررسی نماییم.

خرافه اول: کار بانکها واسطه گری است!
توجه مخاطبان را به ستون اصلی ابرخرافه «بانکداری به سبک قرض الحسنه»، جلب می کنم! در اینجا یک غلط‌انگاری مهم وجود دارد که به آن خرافه منجر می‌شود؛ و آن اینکه «کار بانکها، واسطه‌گری است». شاید ترکیبات اضافی «حساب قرض‌الحسنه» یا «سپرده قرض‌الحسنه» را شنیده باشید. از این پس بدانید بانکها هیچگاه از حساب شما به دیگری قرض نمی‌دهند! چون آنها را به‌دلیل دیگری غیر از وام‌دهی احتیاج دارند.

متأسفانه بعد از گذشت این همه سال، هنوز برداشتی که از بانک در اقتصاد متعارف می شود، واسطه گری است. این برداشت خرافی، بانک را نهادی می پندارد که از یک سو منابعی را تحت عنوان جذب سپرده، تجهیز کرده و از طرفی دیگر آنها را در قالب وام به متقاضیان تخصیص می دهد!

لازم به ذکر است این باور، مورد تأیید کتب درسی اقتصاد همچون کتابهای اقتصاد کلان، قرار گرفته و بانک به عنوان یک نهاد واسطه مالی معرفی می گردد. به عنوان نمونه کتاب «اقتصاد پول، بانکداری و بازارهای مالی» از جمله متون درسی است که در بسیاری از دانشکده های دنیا تدریس می شود. میشکین(۲۰۰۴، ص۳۴) در این کتاب بانک را جزء واسطه های مالی طبقه بندی می کند و چنین بیان می نماید: «بانکهای تجاری در ابتدا از طریق افتتاح حساب های جاری، پس انداز و مدت دار اقدام به جمع آوری وجوه می کنند، سپس از این وجوه برای اعطای وام های تجاری، مصرفی، رهنی و برای خرید اوراق بهادار دولتی و اوراق قرضه شهرداری استفاده می کنند»

روایتی شایع و اشتباه از بانکداری که با واقعیت همخوانی ندارد!

اما واقعیت چیست؟
در نگاه اول بسیاری از ما گمان می کنیم که پول امروز، شیء های کاغذی هستند که توسط بانکهای مرکزی چاپ میشوند! و بانکهای تجاری محل رفت و آمد ناگهانی این پول ها هستند. به عبارت دیگر گویا مردم پول را از «خارج» سیستم بانکی به «داخل» آن می‌برند و از طرفی بانک با وام دهی آن را از خود خارج می کند. اما واقعیت جز این است! پول های امروز اعداد و ارقامی هستند که جایی جز ترازنامه بانکها ندارند! اسکناسها و مسکوکات تنها ۳% کل نقدینگی را تشکیل می دهد و ۹۷% دیگر، سپرده های بانکی (بالغ بر ۱۲۰۰ هزار ملیارد تومان) می باشند که همگی توسط بانکهای تجاری خلق شده اند! شواهد تجربی به صراحت واقعیت تکان دهنده ای، را به ما نشان می دهد که برخلاف تصور رایج، بانک ها از محل سپرده ها وام نمی دهند! و وامی که از بانک گرفته می شود پول شخص دیگر نیست بلکه بانکهای تجاری رأسا سپرده های بانکی را خلق کرده اند. حقیقا رسالت اصلی سازمان بانک، «خلق پول از هیچ» است! لذا بانکها برای وام دهی نیازی به سپرده ها ندارند!

پ.ن ۱: شاید ترکیبات اضافی حساب قرض الحسنه یا سپرده قرض الحسنه را شنیده باشید. از این پس بدانید بانکها هیچگاه از حساب شما به دیگری قرض نمی دهند! چون آنها را به دلیل دیگری غیر از وام دهی احتیاج دارند.

«پول های بانکی چگونه خلق می شوند؟»

پول بانکی(Bank note) بدهی ترازنامه ای بانکها است که به عنوان پول از آن استفاده می گردد. همه این پولها، طی فرآیند حسابداری خلق می شوند. در حال حاضر، سه نوع پول بانکی در اقتصاد جریان دارد:

اسکناسها و مسکوکات(paper money and coins):
اعدادی منقوش بر کاغذها یا فلزات مخصوص، که بیانگر بدهی ترازنامه ای بانک مرکزی(Centeral bank)به دارندگان آنها است. اینگونه پولها توسط بانک مرکزی چاپ می شوند و پول رسمی حاکمیت به شمار می آیند.

ذخایر(Reserves):
ارقامی که بیانگر بدهی ترازنامه ای بانک مرکزی به دارندگان آنها است(ماهیت حقوقی ذخایر کاملا مشابه ماهیت حقوقی اسکناسها و مسکوکات است) ذخایر در حساب هایی تحت عنوان حسابهای ذخایر بانک مرکزی قرار دارند. اینگونه پول ها توسط بانک مرکزی خلق می شوند و پول رسمی حاکمیت به شمار می آیند.

سپرده ها(Deposits):
ارقامی که بیانگر بدهی ترازنامه ای و همچنین بدهی واقعی بانکهای تجاری(Commercial bank) به دارندگان آنها است. سپرده ها در حساب های بانکی تجاری جای دارند و توسط همین بانکها -اعم از خصوصی و دولتی- خلق می شوند.

تذکر اول: بدهی ترازنامه ای با  بدهی واقعی فرق دارد. مثلا اسکناس، بدهی بانک مرکزی را یدک میکشد و در ترازنامه در طرف بدهی بانک مرکزی ثبت می شود. اما در عمل این بدهی بودن بیشتر یک اسم و لفظ حسابداری است، زیرا بدهی در معنای عرفی یعنی چیزی که طلبکار، بالاخره روزی آن را تسویه می کند. لیکن ما میدانیم که اسکناس هرگز با بانک مرکزی تسویه نمی شود. اما سپرده های بانکی به عنوان بخش اصلی پول در جریان، دقیقاً و به معنی واقعی کلمه بدهی هستند؛ بدهی ای که در معرض تسویه می باشد و می تواند حامل بهره باشد(برخلاف پولهای دوگانه رسمی حکومت).

تذکر دوم: به مجموعه پولهایی که توسط بانک مرکزی خلق شده، پول رسمی حاکمیت یا پایه پولی(Base money) یا پول پر قدرت(High-powered money) می گویند. نقدینگی(Liquidity) هم شامل مجموعه “اسکناسها و مسکوکات در دست اشخاص” و “سپرده های بانکی” می گردد. با توجه به درصد محدود اسکناسها و مسکوکات(۳% کل نقدینگی) تقریبا باید گفت نقدینگی عبارت است از مجموع سپرده های بانکی. کل پولی که بانک مرکزی کشور از اول ایجاد کرده است تنها نزدیک به ۱۷۰ هزار میلیارد تومان است در صورتی که نقدینگی بالغ بر ۱۲۰۰ هزار میلیارد تومان(قریب به ۷ برابر پایه پولی) می باشد!

یک نکته:

هرگونه پرداخت بانکهای تجاری به عوامل غیر بانکی، از راه خلق سپرده اتفاق می افتد. ارائه وام، اعطای بهره سپرده، بهای خرید دارایی واقعی یا اوراق بهادار، … مصادیق بارزی هستند که همگی آنها از مجرای خلق پول به وقوع می پیوندند.

مثلا فردی به یک بانک تجاری مراجعه کرده و می‌خواهد ۲۰ میلیون تومان وام بگیرد. این بانک به سادگی در طرف دارایی‌های ترازنامه می‌نویسد که من ۲۰ میلیون تومان به ازای وامی که به ایشان دادم از وی طلب کارم! و در طرف بدهی‌های ترازنامه هم ثبت می کند، این آقا ۲۰میلیون تومان نزد من سپرده دارد. بدین شکل یک وام جدید و یک سپرده‌ی جدید از هیچ خلق و به دو طرف دفتر حسابداری بانک افزوده شد. اگر دقت کرده باشید، بانکها از متقاضی وام می خواهد یک حساب باز کند تا سپرده حاصل از وام دهی در حساب مورد نظر واریز گردد. فی الواقع سپرده گذار و وام گیرنده در لحظه‌ی پرداخت وام، یک فرد هستند. برخلاف دیدگاه رایج، وام دهی نتیجه ی سپرده گذاری نیست، بلکه برعکس! «سپرده گذاری نتیجه ی وام دهی است!» یعنی سپرده های حساب من و شما، وام هایی است که بانک ها پرداخت کرده اند، نه اینکه وام ها، همان سپرده هایی هستند که ما پس انداز کرده ایم!

این بخش ادامه دارد …

پ.ن : بانک ها از حساب های به اصطلاح قرض الحسنه به دیگران وام نمی دهند! و پولی که به حساب وام گیرنده واریز می شود پول دارندگان سپرده ها نیست. بلکه بانک آنها را مستقیما و رأسا خلق نموده.

«پول های بانکی چگونه خلق می شوند؟(۲)»

پول از کجا می آید؟ سوال ساده ای که مردم به ندرت به آن فکر می کنند. وقتی نام پول برده می‌شود، در ذهن اغلب مردم «اسکناس» نقش می‌بندد. یعنی افکار عمومی، پول را مترادف اسکناس می‌پندارند. همچنین عموم مردم زمانی که به سپردۀ بانکی فکر می‌کنند، تصور می‌ نمایند عددی که در حساب سپردۀ آنها درج شده دارای پشتوانه اسکناس است. یعنی سپردۀ بانکی (پول عددی) را نماینده یا بیانگر اسکناس پشتوانۀ آن می‌پندارند. واقعیت آن است که اسکناسی در پشت این اعداد وجود ندارد. علی رغم تصور رایج، تنها درصد ناچیزی از پول امروز را اسکناس تشکیل می دهد!

خالق غالب آنچه به عنوان پول در اقتصاد جریان دارد(من جمله ایران) حکومت یا بانک مرکزی نیست بلکه بانک های تجاری هستند! بانکهای تجاری پول را با بدهکار کردن صورت های مالی خود در قالب بایت های الکترونیکی یا چک خلق می کنند! آنها به راحتی با فشردن دکمۀ کیبورد شماره هایی را در حساب شما تایپ می کنند! در حقیقت پول امروزی چیزی نیست جز طرف بدهی صورت های مالی بانک های تجاری!

واقعیتی که شاید برای ما تکان دهنده و حیرت آور باشد! بانکهای تجاری، به طرز خارق العاده ای خالق پول امروز هستند! یادآور می شویم: بخش اعظم پولی که مردم با آن سروکار دارند، ثبت‌های حسابداری حاکی از بدهی بانک به دارندۀ حساب است!(Deposit money) امروزه امتیاز خلق پول منحصر در دست حکومت ها نیست! چراکه سهم ناچیز ۳ درصدی بانک مرکزی در مقابل سهم ۹۷ درصدی بانک ها از کل نقدینگی موجود، قابل چشم پوشی است و می توان نتیجه گرفت با اغماض از ۳%، تمام پول موجود در اقتصاد توسط بانک های تجاری خلق شده است!

ناگفته نماند که سازمان بانکی، علاوه بر امتیاز خلق پول، از طرفی توزیع اولیه آن را بر عهده دارد و از طرف دیگر پول را مدیریت می کند. ویژگی ای که ذهن های جوان و بی قرار را نیزبه کنجکاوی وا می دارد. این شمای جادویی، بانکداری را می سازد. گرچه که تلقی رایج، بانک را نهادی خرد می پندارد که به صورت کاملا عادی از پول دیگران وام می دهد!

به لطف توسعۀ خدماتی نظیر اینترنت بانک، موبایل بانک، خدمات POS و … مردم ترجیح می دهند پرداختهایشان را با پول بانکهای تجاری(Deposit money) انجام دهند و پولشان را به همین شکل نگهداری کنند. چراکه جابه جا کردن یا داشتن بایت های الکترونیکی، به جهت امنیت و سهولت بر استفاده از اسکناسهای کاغذی ترجیح دارد. به علاوه، اصولاً قوانین مربوط به پول‌شویی، میزان دریافت اسکناس را محدود کرده‌اند. امروزه دریافت اسکناس از بانکها بصورت قانونی از یک حد مشخص نمی‌تواند فراتر رود. لذا چه از لحاظ قانونی و چه از لحاظ امنیت و سهولت، کسی مایل نیست پولش را از حالت سپرده به اسکناس تبدیل کند. حتی اگر زمانی یک فرد اقدام به خارج‌کردن پول خود از یک بانک می‌کند، این پول در حساب بانک دیگر می نشیند. پول امروز هرگز از شبکه بانکی خارج نمی‌شود زیرا این پولها یک موجودیت فیزیکی ندارند. حجم اسکناس در گردش تنها جزئی از عدد سپرده‌هاست که برای مبادلات خرد استفاده شده و دست به دست می‌گردد.

شناخت سپرده به عنوان پول، به ما کمک می کند تا نظریه بانکداری به سبک قرض الحسنه بهتر و عمیق تر بررسی کنیم. طبق چنین نظریه ای، بانک موسسه ای است که به پشتوانه سپرده ها و از محل آن، به دیگران وام پرداخت می کند. اگر دریابیم بانک تجاری اصولا خالق تمامی سپرده ها است و نه واسطه آنها! این نظریه را در مجموعه افسانه ها طبقه بندی می کنیم.

همانطور که در نوشتار های کار بانک واسطه گری نیست! و پول های بانکی چگونه خلق می شوند؟(۱) و پول های بانکی چگونه خلق می شوند؟ (۲) اشاره شد، بانکها مؤسساتی نیستند که برای وام دادن نیازی به سپرده ها داشته باشند. غالباً مخاطبان بعد از شنیدن این واقعیت، سؤالاتی می پرسند که بسیار متدوال است: پس چرا بانکها برای سپرده گیری به تکاپو می افتند؟ دلیل این همه رقابت عجیب بانکها برای پرداخت بهره بیشتر به سپرده ها، یا برگزاری قرعه کشی های پرخرج و تبلیغات شدید … چیست، مگر غیر از این است که بانکها با چنین اقداماتی می خواهند مردم را به سپرده گذاری در بانکهایشان تشویق و ترغیب کنند؟

لازمه یافتن پاسخ این مجموعه سؤالات، شناخت کافی از منطق مراودات پولی بین بانکی است!

جذب سپرده چگونه اتفاق می افتد؟
تبدیل اسکناس به سپرده، یک اتفاق بسیار نادر است. با توجه به سهم فوق العاده اندک اسکناس از کل نقدینگی، کسی نمی تواند ادعا کند که تمامی سپرده ها از راه پس اندازِ اسکناس در بانکها به وجود آمده است. همانطور که در بخش پول های بانکی چگونه خلق می شوند ذکر آن رفت، مردم سپرده را در بیشتر اوقات از اسکناس ترجیح می دهند لذا سپرده ها صرفا در بانکها و حسابهای متعدد گردش می کنند. به عبارت دیگر بانکها سپرده ها را از یکدیگر جذب می کنند!

اغلب تعاملات پولی مردم با یکدیگر و با بانکها، به واسطه سپرده انجام می پذیرد و اسکناس دارای سهمی جزئی بوده و مربوط به مبادلات خرد است. اما پولی که بانکها برای تعاملات با یکدیگر و با بانک مرکزی استفاده می کنند، ذخایر هستند. بنابراین بایستی تفکیک اساسی بین دو گروه تعاملات پولی ایجاد کرد. در بخش های سابق بیان کردیم، سپرده های بانکی برخلاف پول های دوگانه رسمی حکومت که توسط بانک مرکزی خلق می شوند، بدهی واقعی هستند. وقتی شما به مبلغ ۱۰۰ هزار تومان در حساب بانک ملی دارید، این بدین معناست که شما از بانک ملی ۱۰۰ هزارتومان طلب واقعی دارید. چنانچه این مبلغ را به حساب بانکی دیگر مثلا بانک تجارت واریز نمایید، بدهی بانک ملی به بانک تجارت منتقل می شود. و این یعنی بانک ملی از بانک تجارت ۱۰۰ هزار تومان طلبکار شده است.

سازوکار اتاق تسویه بین بانکی(CHIPS):
جابه جایی سپرده ها بین بانک، موجب می گردد تا به طور مستمر گروهی از بانکها طلبکار، و گروهی دیگر بدهکار باشند. در آخر هر شب، در مناسبتی تحت عنوان اتاق پایاپای بین بانکی، بیش از ۹۰ درصد از انتقالات به شکل متقابل خنثی(cancel) یا تهاتر می شوند. به همین دلیل مثلا برای گردشی معادل ۱۰۰ریال، بانکها تنها به کمتر از ۱۰ واحد پول رسمی حکومت نیازمندند تا تسویه کامل رخ دهد. به سبب پرهزینه بودن و ناامنی جابه جایی اسکناس با ماشین های حامل آن برای تسویه، بانکها جابه جایی اعداد(ذخایر) را به اسکناسها ترجیح می دهند.

بانکها تشنه ذخایر هستند!
بانک مرکزی، بانک بانکهاست! پولی که بانکها برای تعاملات با یکدیگر و با بانک مرکزی استفاده می کنند، همان ذخایر هستند. همانطور که مردم برای افزایش حساب عددی خود در نزد بانکها در تکاپو هستند. بانکها نیز به دنبال افزایش حساب عددی خود نزد بانک مرکزی اند. آسان ترین و کم هزینه ترین راه برای تحصیل پول ذخیره، سپرده پذیری است. البته استقراض از بازار بین بانکی(Interbank bank) و اضافه برداشت(Overdraft) دو راه دیگر برای رسیدن به ذخیره است. مطمئنا بانکها علاقه چندانی به بازاربین بانکی نشان نمی دهند. چون اساساً وام بازار بین بانکی عدد خیلی سنگینی حساب می شود. از طرفی می توان گفت چندان تفاوتی بین یک فرد طلبکار و یک بانک طلبکار وجود ندارد. بانک وام دهنده باید به طلبکارش بهره بپردازد. البته بهره ای که بانک ها به یکدیگر می دهند، همواره بیشتر از بهره ای است که به مردم می دهند. لذا بانک ها برای این که بهره کمتری بپردازند و سود بیشتری نصیب شان شود، حداکثر تلاش خود را می کنند که به مردم بدهکار باشند نه به سایر بانک ها. به طریق اولی بانکها به پذیرش اضافه برداشت از بانک مرکزی هم، علاقه مندی ندارند. بنابراین بانکها ابتدا سعی می کنند تا ذخیره مورد نیازشان را از راه سپرده پذیری تأمین کنند. مثلا حداکثر سودی که حاضرند پرداخت کنند برای سپرده معادل است با کف عدد بازار بین بانکی (میانگین یک ماهه). پس چنانچه سپرده پذیری پیش نیاید به خصوص در تأمین مالیهای کوتاه مدت، به بازار بین بانکی رجوع می کنند. البته مشروط به اینکه در این بازار کسی حاضر به اعطای وام باشد! برای همین اگر نتوانند از راه بازار بین بانکی کارشان را پیش ببرند ناچارا به اضافه برداشت محکوم خواهند شد. اضافه برداشت یعنی به صورت خودکار کسری ذخیره، توسط بانک مرکزی شارژ میگردد و بازپرداخت آن بابهره بسیار سنگین رقم می خورد.

پ.ن: با این وجود، قرض الحسنه در بانکداری امکان تحقق ندارد!

 

چرا بانک ها دنبال جذب سپرده مردم هستند؟

بانکها تشنه ذخایر هستند!
بانک مرکزی، بانک بانکهاست! پولی که بانکها برای تعاملات با یکدیگر و با بانک مرکزی استفاده می کنند، همان ذخایر هستند. همانطور که مردم برای افزایش حساب عددی خود در نزد بانکها در تکاپو می باشند، بانکها نیز به دنبال افزایش حساب عددی خود نزد بانک مرکزی اند. آسان ترین و کم هزینه ترین راه برای تحصیل پول ذخیره، سپرده پذیری است.(یعنی با سپرده پذیری قادرند سایر بانکها را به خودشان بدهکار سازند تا از این طریق به ذخایر دست پیدا کنند.)

البته استقراض از بازار بین بانکی(Interbank bank) و اضافه برداشت(Overdraft) دو راه دیگر برای رسیدن به ذخیره است. مطمئنا بانکها علاقه چندانی به بازاربین بانکی نشان نمی دهند. چون اساساً وام بازار بین بانکی عدد خیلی سنگینی حساب می شود. از طرفی می توان گفت چندان تفاوتی بین یک فرد طلبکار و یک بانک طلبکار وجود ندارد. بانک وام دهنده باید به طلبکارش بهره بپردازد. البته بهره ای که بانک ها به یکدیگر می دهند، همواره بیشتر از بهره ای است که به مردم می پردازند. لذا بانک ها برای این که بهره کمتری بپردازند و سود بیشتری نصیب شان شود، حداکثر تلاش خود را می کنند که به مردم بدهکار باشند نه به سایر بانک ها. به طریق اولی بانکها به پذیرش اضافه برداشت از بانک مرکزی هم، علاقه مندی ندارند. بنابراین بانکها ابتدا سعی می کنند تا ذخیره مورد نیازشان را از راه سپرده پذیری تأمین نمایند. مثلا حداکثر سودی که حاضرند برای سپرده پرداخت کنند معادل است با کف عدد بازار بین بانکی (میانگین یک ماهه). پس چنانچه سپرده پذیری پیش نیاید به خصوص در تأمین مالیهای کوتاه مدت، به بازار بین بانکی رجوع می کنند. البته مشروط به اینکه در این بازار کسی حاضر به اعطای وام باشد! برای همین اگر نتوانند از راه بازار بین بانکی کارشان را پیش ببرند ناچارا به اضافه برداشت محکوم خواهند شد. اضافه برداشت یعنی به صورت خودکار کسری ذخیره، توسط بانک مرکزی شارژ میگردد و بازپرداخت آن بابهره بسیار سنگین رقم می خورد.

ابزارهای متنوع برای جذب سپرده
همان طور که در نوشتار پس چرا بانک ها در به در به دنبال جذب سپرده هستند؟(۱) اشاره شد، بانکها برای کسب ذخیره راهی آسان تر از سپرده پذیری نمی شناسند لذا مطمئنا هر بانکی تمام سعی خود را می کند تا به واسطه ابزارهایی، مردم را به سپرده گذاری در بانک خودی تشویق نماید. این ابزارها عبارتند از: اعطای بهره، ارائه خدمات گسترده، قرعه کشی برای جایزه، اعطای وام به تناسب حجم سپرده یا میانگین گردش حساب، تبلیغات رسانه ای برای جلب توجه و … . همه این اقدامات صرفا برای این است که بانک حساب عددی خود را در بانک مرکزی افزایش دهد.

پ.ن ۱: پس معلوم شد، که بانکها تنها برای دستیابی آسان به ذخایر، سپرده جذب می کنند و تلقی وام دهی از محل سپرده ها خرافه ای بیش نیست. متأسفانه امروزه شاهد آن هستیم که بانکها از احساسات خیرخواهانه مردم سوء استفاده می کنند و به دروغ گفته می شود”ما از محل سپرده های شما به سایرین قرض الحسنه می دهیم!” این فریب ابداً قابل چشم پوشی نیست.

پ.ن ۲: امیدواریم حقایق به زودی برای مردم برملا شود و به دنبال آن مفسده بانکداری برای همیشه به زباله دان تاریخ بپیوندد!

مدل ضریب فزاینده پولی اشتباه است

در بخش قبل، مدل «ضریب فزاینده پولی» (money multiplier approach) به همراه فروض اصلی آن تشریح شد. حال نوبت به توضیح مدل دوم یعنی نظریه «پول درونزا» (endogenous money theory) می رسد. متأسفانه به این خاطر که بسیاری از اقتصادخوانده های ما تنها به منابع درسی اکتفا می کنند با این مدل و انتقادات وارده به مدل رایج آشنایی ندارند.

توضیح مدل «پول درونزا»:
 در این رویکرد، از آنجایی که پول درون زا است هر بانکی به دلیل برخورداری از نقش و جایگاه ویژه، این قدرت را دارند که مستقل از پایه پولی، نقدینگی را توسعه دهند.

هر گونه پرداخت سپرده از سوی بانک به عوامل غیر بانکی، دقیقاً همان خلق سپرده (Money creation) است. نظیر پرداخت وام، پرداخت بهره به حسابها، پرداخت حقوق و دستمزد، بهای آنچه که خریداری شده و … .

هر گونه اخذ سپرده توسط بانک از عوامل غیر بانکی دقیقاً همان نابودی سپرده (Money destruction) است. همچون پرداخت اقساط اصل و بهره وام، پرداخت کارمزدها، پرداخت برای آنچه از بانک خریداری شده و … . لازم به ذکر است که فرآیند نابودی پول، معکوس «خلق پول» می باشد.

مدل درونزای پول صحیح است.

نقد و ارزیابی مفروضات اصلی مدل «ضریب فزاینده پولی»:
 نقد فرض اول: هیچ قاعده ای وجود ندارد که بانک را وادار نماید تا از محل پس اندازها، وام دهد چراکه وام دهی از هیچ برای او کاملا ممکن است. در بخش پول های بانکی چگونه خلق می شوند(۱) به روشنی توضیح دادیم که بانک به سادگی می تواند در دو ستون ترازنامه عدد وام را ثبت کند و بدین طریق از هیج وام دهد.

نقد فرض دوم: در بخش های سابق نشان دادیم که پول امروز ماهیت فیزیکی ندارد. اعدادی که بانک آن را خلق می کند تنها در صورت های مالی می نشیند. برای همین آنچه را که بانک، وام می دهد اصلا از جنس اسکناس و مسکوک نیست بلکه از نوع سپرده است. درواقع ساموئلسون (Paul Anthony Samuelson) که مهم‌ترین چهره در بنیان‌گذاری این نظریه است یک حالت خاص و نادر را فرض گرفت و بر مبنای آن نظریه‌پردازی کرد که بانک فقط اسکناس قرض می‌دهد!

نقد فرض سوم: مشکل دیگر نظریه این است که گمان می‌برد پولی که بانک آن را قرض می‌دهد بلافاصله از بانک خارج می‌شود (اما بانک وام را به حساب بانک دیگر واریز نمی کند و قاعده ای وجود ندارد که نشان دهد این مبلغ لزوماً قصد ترک این بانک را دارد.) حتی اگر سپردۀ ناشی از وام به‌سرعت بانک را ترک کند (و معادل آن سپردۀ ناشی از وام بانک‌های دیگر به این بانک سرازیر نشود)، در بدترین حالت اتفاقی که رخ داده این است که یک بدهی جانشین بدهی دیگر شده است. (همینطور سازوکار اتاق تسویه نیز نادیده گرفته شده) از طرفی اگر بانک واقعاً واسطه‌گر بود، سپرده‌های افراد نباید در ترازنامۀ او می‌آمد. وقتی این سپرده‌ها بدهی بانک است (بدهی‌ای که عملاً هیچ‌گاه به‌صورت سرجمع تسویه نمی‌شود، زیرا تسویۀ یک عده به شکل گرفتن اسکناس یا خروج سپرده به سایر بانک‌ها، تقریباً معادل است با ورود اسکناس و ورود سپرده از سایر بانک‌ها) چرا بانک نتواند بر حجم این بدهی تسویه ناشونده بیفزاید؟ بله… هر بانک به تنهایی می تواند پول خلق کند.

نقد فرض چهارم: قدرت تنظیم میزان خلق پول در اقتصاد در اختیار بانک مرکزی نیست چون بانکها، پول بانک مرکزی را وام نمی دهند. آنها می توانند مستقل از پایه پولی خلق پول کنند. برای همین کنترل حجم پول تنها با کنترل پایه پولی، امکان پذیر نیست. به عبارتی دیگر در مدلی که منتقدین از آن استفاده می‌کنند، مرکزیت نظام پولی با بانک‌هاست و بانک مرکزی جایگاهی منفعلانه و حاشیه‌ای در این میان دارد. در مورد ذخیرۀ قانونی (Reserve Requirement) باید گفت که این الزامی است که بانک مرکزی می تواند بر بانکها وضع کند. یعنی بانکها هر قدر سپرده خلق می‌کنند، باید معادل درصدی از آن، پول بانک مرکزی بدست آورده و نزد بانک مرکزی نگه دارند. مانند این است که فردی که دارای چک بسیار معتبر در بازار بوده و چک او به عنوان پول رد و بدل می‌شود، و در نتیجه به پشتوانۀ همین موضوع، بی‌حساب چک می‌کشد، از سوی بانک ملزم شود حداقل درصدی از ارزش چک‌هایی که صادر می‌کند (نه همۀ آن را!) واقعا در حساب خود، موجودی نگهداری کند. اگر بانکها نتوانند به این تعهد عمل کنند نهایتا دچار اضافه برداشت می شوند و این یعنی این الزام به صورت مستقیم خلق پول بانکی را کاهش نمی دهد بلکه صرفا هزینه آن را بالا میبرد.

نتیجه: مدل ضریب فزاینده مدلی ناکارآمد و روایتی غلط در توصیف عملکرد سیستم بانکی است.

محدودیت خلق پول

 

در بخش های قبل بیان کردیم که در دنیا دو مدل «ضریب فزاینده پولی» (money multiplier approach) و نظریه «پول درونزا» (endogenous money theory)  برای مکانیسم خلق پول سیستم بانکی ارایه شده است. معمولا مخاطب بعد از فهم کلی مدل “پول درونزا”، در خصوص حد و اندازه خلق پول بانکی سوالاتی می پرسد. مثلا میگوید: چنانچه بانکها پرداخت های [سپرده ای] خود را از محل یک موجودی صورت نمی دهند، و سپرده را از هیچ خلق می کنند چطور میشود که در واقعیت خلق پول بانکی با محدودیت مواجه است؟

اینکه بانکها به پشتوانه سپرده، خلق اعتبار نمی کنند بلکه به پشتوانه جایگاه و حق ویژه ای که دارند، به این معنی نیست که بانکها قدرت و رفتار نامحدود در خلق اعتبار دارند. عوامل متعددی این رفتار را محدود میکند (ازجمله عوامل درون و برون بانکی) اما همچنان قدرت بانکها در این زمینه بی نظیرترین توانها در ترتیبات اجتماعی است.

اگر مجموعه بانکی می خواهد سودش را حداکثر کند تا جایی که ممکن است هزینه هایش را می کاهد و به طور هم زمان سعی می کند تا جای امکان درآمدش را افزایش دهد. در حقیقت بانک به سراغ خلق پولی نمی رود که برایش سودآور نیست.

مثال اول: یکی از هزینه های بانک، هزینه برای تأمین ذخایر است. در بخش های پس چرا بانک ها در به در به دنبال جذب سپرده هستند؟ و بانک ها تشنه ذخایرند ، گفتیم که بانک از طرق مختلفی می تواند ذخایر مورد نیازش را فراهم کند. که از لحاظ هزینه، سپرده پذیری نسبت به وام بین بانکی و وام بین بانکی نسبت به اضافه برداشت به صرفه تر است. ممکن است اعطای وام به افراد منجر به خروج سپرده ها از بانک شود. مهم این است که درآمد حاصل از وام در مقایسه با هزینه تامین ذخایر(مثلا دادن بهره به سپرده ها) می ارزد یا نه. به عبارتی خلق پول بیش از میزان بهینه برای بانک «ممکن» است اما قطعا جذاب و سودآور نباشد.

مثال دوم: تفاوت بانک با یک شرکت معمولی در پرداخت حقوق و دستمزد به کارکنانش در این است که یک شرکت باید از محل درآمدها، هزینه کند. اما بانک پول حقوق و دستمزد را خلق می کند.(از محل یک موجودی این پول پرداخت نمیشود.) در واقع مقدار و نوع هزینه، صرفا در صورت مالی سود و زیان می آید. بانک در اینجا تا حدی خلق پول می کند که در مقایسه با درآمد سیستم بهینه باشد.

پی نوشت: این که بانکها برای وام دادن نیاز به منابع دارند با واقعیت سازگاری ندارد.

 

بخش هایی از سندی منتشر شده از طرف بانک مرکزی انگلیس:

One common misconception is that banks act simply as intermediaries, lending out the deposits that savers place with them. In this view deposits are typically ‘created’ by the saving decisions of households, and banks then ‘lend out’ those existing deposits to borrowers, for example to companies looking to finance investment or individuals wanting to purchase houses. In fact, when households choose to save more money in bank accounts, those deposits come simply at the expense of deposits that would have otherwise gone to companies in payment for goods and services. Saving does not by itself increase the deposits or ‘funds available’ for banks to lend. Indeed, viewing banks simply as intermediaries ignores the fact that, in reality in the modern economy, commercial banks are the creators of deposit money. This article explains how, rather than banks lending out deposits that are placed with them, the act of lending creates deposits — the reverse of the sequence typically described in textbooks

 

ترجمه: یکی از غلط انگاریهای رایج این تصور است که بانک‌ها به‌مثابه واسطه وجوه رفتار می‌کنند، سپرده‌هایی را وام می‌دهند که سپرده‌گذاران نزد آن‌ها سپرده‌گذاری کرده‌اند. در این دیدگاه، تصمیم برای پس‌انداز از طرف خانوارهاست که سپرده‌ها را ایجاد کرده و بانک‌ها این سپرده‌ها را به وام‌گیرندگان مانند شرکت‌ها و افراد برای تأمین مالیِ سرمایه‌گذاری و یا خرید خانه وام می‌دهند. درواقع، وقتی خانوارها تصمیم می گیرند پول بیشتری را در حساب‌های بانکی قرار دهند، این سپرده‌ها بجای اینکه به سپرده‌های بنگاه‌ها [یا افراد] خرید کالا خدمات منتقل شود در حساب آن‌ها می‌ماند. پس‌انداز به‌خودی‌خود سپرده‌ها را یا وجوه قابل‌عرضه در وام‌دهی بانک‌ها را افزایش نمی‌دهد. درواقع، اینکه به‌سادگی بانک‌ها را به‌مثابه واسطه وجوه در نظر بگیریم غفلت از این است که در واقعیتِ اقتصاد مدرن بانک‌ها خالق سپرده‌ها هستند. این مقاله توضیح می‌دهد که چگونه بجای اینکه بانک‌ها سپرده‌های را وام دهند این وامدهی است که سپرده ها را ایجاد میکند. سلسله مراحلی که با آنچه در کتاب‌های text توصیف می‌شود در تعارض است.

پول در اقتصاد امروزی

The creation of bank deposits is the act of making new loans by banks. When a bank makes a loan to one of its customers it simply credits the customer’s account with a higher deposit balance. At that instant, new money is created

ترجمه: خلق سپرده های بانکی کنش بانک‌ها در وام‌دهی‌های جدید است. وقتی بانکی وامی به مشتریانش می‌دهد، او به‌سادگی حساب وام‌گیرنده را با مبلغی جدید شارژ می‌کند. در همین لحظه است که پول خلق می‌شود.

Banks can create new money because bank deposits are just IOUs of the bank; banks’ ability to create IOUs is no different to anyone else in the economy. When the bank makes a loan, the borrower has also created an IOU of their own to the bank. The only difference is that for the reasons discussed earlier, the bank’s IOU (the deposit) is widely accepted as a medium of exchange — it is money

ترجمه: بانک‌ها می‌توانند خلق پول کنند به این دلیل که سپرده‌های بانکی تنها IOU بانک است. توانایی بانک در ایجاد IOU در اقتصاد مانند هرکس دیگر است. وقتی بانک وام می‌دهد، وام‌گیرنده نیز IOU خود را به بانک تعهد می‌کند. تنها تفاوت در این است که، که IOU بانک به‌طور گسترده‌ای به‌عنوان وسیله مبادله (پول) موردپذیرش قرار می‌گیرد.

پیوست ها:

اعتراف بانک مرکزی انگلیس(۱):
Bank of Engeland,Money in the modern economy:An introduction

اعتراف بانک مرکزی انگلیس(۲):
Bank of England,Money creation in the modern economy

 

حقیقت در باره بانک ها،خلق پول

موریس آله برنده جایزه نوبل اقتصاد(۱۹۸۸) می نویسد:

 “In essence, the present creation of money, out of nothing by the banking system is similar – I do not hesitate to say it in order to make people clearly realize what is at stake here – to the creation of money by counterfeiters. In concrete terms, it leads to the same results. The only difference is that those who benefit from it are different people”

• ترجمه: در واقعیت، خلق امروزین پول از هیچ توسط سیستم بانکی شبیه جعل اسکناس توسط جاعلان است. به بیان ملموس، این کار همان نتایج جعل پول توسط جاعلان را در پی دارد. تنها تفاوت آن در این است که افرادی که از این فرآیند منتفع می‌شوند متفاوت‌اند.
Allais_1999
___________________

شومپیتر است حدود ۱۰۰ سال پیش:

 “.Banks can always grant further loans, since the larger amounts going out are then matched by larger amounts coming in”

• ترجمه: بانک‌ها همیشه می‌توانند وام‌های خود را توسعه دهند، به این دلیل که میزانِ بیشتر وام[به‌سرعت] با میزان سپرده‌هایی که بانک برمی‌گردد تراز می‌شود.
Schumpeter_1917
_______________
 مینسکی:

 “.everyone can create money; the problem is to get it accepted”

• ترجمه: هرکسی می‌تواند پول خلق کند، مشکل اینجاست که کاری کند که آن موردپذیرش قرار گیرد.
Minsky_1986
________________
بیسمور می گوید:

 As they [banks] grant loans, banks create new credit tokens (now electronic bits) in the form of bank deposits or ‘liquid liabilities’, which are transferable and widely accepted as means of payment. Just as debts are created at the point where a creditor–debtor relation starts (i.e. ‘out of nothing’), so banks create money ‘out of nothing’

• ترجمه: هنگامیکه بانکها وام می دهند، آنها تُکن های اعتباری (اعداد الکترونیکی) را در قالب حسابهای بانکی یا “بدهی های نقد” خلق میکنند ، که قابل انتقال بوده و به بطور گسترده ای به عنوان وسیله مبادله مورد پذیرش قرار میگیرد. دقیقا در همان نقطه ای که رابطه بدهکار-بستاکار شروع میشود، بدهی خلق شده (از هیچ)… و اینگونه بانکها پول را از هیچ خلق می کنند.

Bezemer_2016
__________

 بخشی از متن در IMF که فایل آن در پیوست خواهد آمد:

 whenever a new loan is made to a customer, the loan is disbursed by creating a new deposit of the same amount as the loan, and in the name of the same customer. This was a critical vulnerability of financial systems,

• ترجمه: هر وقت وام جدیدی به مشتری داده می‌شود، این وام از طریق خلق سپرده جدیدی پرداخت می‌شود. این آسیب‌پذیری جدی نظام بانکی بوده است.
kumhof_jakab_2016
__________________

پول از دیدگاه حسابداری

جکسون و دی سون می نویسند:

• در رویکرد ضریب فزاینده این گونه بیان میشود که بانکها می بایست صبر کنند تا فردی اقدام به سپرده گذاری کند تا پس از آن و بعد از کسر ذخیره قانونی اقدام به وام دهی کنند. در حقیقت آنها [بانکها] تنها واسطه هایی هستند که به صورت منفعلانه نسبت به رفتار مشتریان خود واکنش نشان می دهند. وام دهی بانکها متوقف بر سپرده گذاری مشتریان است… نظریه پول درون زا توضیح می دهد که برخلاف آنکه بانک منتظر یک سپرده گذار باشد تا با خود پول جدیدی وارد بانک کند، تحت محدودیت های مشخص بانکها می توانند هر زمان که بخواهند وام دهند. از طریق فرآیند وام دهی است که بانکها سپرده جدید خلق می کنند و عرضه پول در اقتصاد را افزایش می دهند.

موارد فوق تنها نمونه‌ای بسیار کوچک از بدنه عظیم ادبیاتی است که این‌که این مفاهیم را تبیین کرده است. در مقابل آن دو صفحه ای‌که در اقتصاد کلان کارشناسی، نظام خلق پول بانک‌ها را در قالب مفهوم ضریب فزاینده به نحوی خیالی به تصویر می‌کشد، نظام خلق پول بانک‌ها لااقل بیش از ۱۰۰ سال است که در ادبیاتی فربه از مکتب بانکداری، وبر، کینز، شومپیتر، نپ، پساکینزیها، و مکتب اتریش و بسیاری دیگر از متفکران مورد توجه قرارگرفته و بحث شده است.

پیوست ها:

مقاله یکی از معتبرترین مجلات اقتصاد بین الملل:
Towards an ‘accounting view’ on money,banking and the macroeconomy: history,empirics, theory

مقاله IMF:
The truth about banks

مقاله Wray در مورد مدل درونزای پول
 The Domestic Monetary System: Banking,Central Banking

 

خلق پول بانک ها دزدی از جیب مردم است!

 

در بخش های گذشته، تمام سعی مان بر این بود تا نشان دهیم کار بانکها واسطه گری نیست و هیچگاه بانکها از حساب افراد به دیگران وام نمی دهند. بلکه هر گونه پرداختِ سپرده از سوی بانک به عوامل غیربانکی عملاً «خلق پول»(Money creation) است و فرآیند معکوس آن «نابودی پول»(Money destruction) می باشد.

خرافه دوم: خلق پول، خلق ثروت است!
عده ای بعد از فهم مدل درون زایی پول (Endogenous money theory)، نکاتی را بیان می کنندمگر چه اشکالی دارد که بانک از هیچ خلق پول کند و سپس همان پول را نابود کند(پمپاژ و مکش)؟ پول در این جا صرفاً نقش کاتالیزگر را دارد. با تأمین مالی بانکها از راه خلق پول می توانیم کارآفرینان را حمایت کنیم و حجم تولید را افزایش دهیم چرا از این فرصت استفاده نکنیم؟  … اگر خلق پول در راستای منافع عمومی جامعه باشد چه ایرادی دارد؟

ریشه اینگونه اظهارات غالباً به یک سوء فهم پنهان برمیگردد. در واقع چنین تصور میشود که خلق پول، همان خلق ثروت است! در این بخش با بیان ساده نشان خواهیم داد که اثر مستقیم خلق پول، تنها جابه جایی قدرت پرداخت است و نه ایجاد ثروت!

فرض کنید که حجم پول جامعه ای ۵۰ واحد باشد و قرار است ۴۵۰ واحد دیگر از طریق خلق پول، به حجم اولیه اضافه شود. مسئله اصلی الگوی توزیع پول خلق شده است. یعنی پول تازه خلق شده نصیب «چه کسانی» میشود و هر یک «چقدر سهم» می برند.

به طور مثال اگر به رقم تمام پولهای جامعه یک صفر اضافه کنیم دقیقاً توانستیم به اندازه ۴۵۰ واحد، پول جدید خلق کنیم. در حالت کلی تر، ضرب یک نسبت [بیشتر از یک] در رقم همه پولها یعنی هر کس به اندازه پولی که داشته از پول جدید سهم خواهد داشت. این شیوه استثنایی توزیع، از لحاظ اقتصادی هیچ نتیجه و اثری دربرندارد، چرا که «با کاهش قدرت پرداخت پول، قدرت پرداخت تک تک افراد در نسبت با یکدیگر تغییری نمی کند.»

اما اگر شیوه توزیع، حالتی غیر از حالت فوق باشد قطعا بدین معناست که با کاهش قدرت پرداخت پول، قدرت پرداخت عده ای به ضرر عده ای دیگر افزایش می یابد. اگر بخواهیم دقیق تر بگوییم قدرت پرداخت گروهی به سرقت رفته و به گروهی دیگر داده می شود. لذا خلق پول، به معنای خلق ثروت یا حتی نابودی پول به معنای نابودی ثروت نیست بلکه به احتمال زیاد جابه جایی قدرت پرداخت اتفاق می افتد.

آیا با وجود خلق پول و نابودی پول در بانک، امکان تحقق قرض حلال وجود دارد؟
در این سازوکار مهمترین شرط برای حلیت قرض، رعایت نمیشود. بانک از محل قدرت پرداخت عموم، وام می دهد در حالی که رضایت آنها جلب نشده است.(همانطور که توضیح داده شد قهراً قدرت پرداخت از عده ای گرفته و به عده ای خاص داده میشود.) حتی اگر بازپرداخت آن را به عموم برگردانیم دلیلی بر درستی این کار نیست.(بالاخره تا زمان تسویه صاحب اصلی از حق داشتن قدرت پرداخت محروم مانده.)

نتیجه: امکان تحقق قرض حلال در سیستم بانکداری وجود ندارد چرا که لزوماً مبلغ وام پرداختی، از راه دزدی به دست می آید.

پ.ن۱: «قدرت پرداخت واحد پول» برابر است با معکوس تمام مقداری که از همان پول وجود دارد. و همچنین «قدرت پرداخت اشخاص» برابر است با نسبت آنچه فرد از آن پول دارد بر تمام مقداری که از همان پول موجود است.

پ.ن۲: اینکه بانکها از هیچ خلق پول می کنند به این معنا نیست که برای پولهای قبلی اتفاقی نیفتد!

 

کارمزد قرض همان بهره وام است

 

شیوه محاسبه هزینه قرض در سیستم بانکداری کشور:

بدین گونه است که در ابتدای هرسال، مانده قرض در نرخ اعلام شده(درصد) و نسبت مدت آن بر حسب ماه ضرب می شود. به عبارت دیگر، میزان هزینه تابعی از «مقدار اسمی مبلغ قرض» و «تعداد اقساط» است.

برای مثال اگر کسی به میزان ۱۵،۰۰۰،۰۰۰ ریال قرض از بانک با اقساط ۳۰ ماهه و با نرخ ۴% دریافت کند، هر ماه مبلغ ۵۰۰،۰۰۰ ریال از اصل وام می پردازد. علاوه بر این، هزینه سال اول، ۶۰۰،۰۰۰ ریال، سال دوم، ۳۶۰،۰۰۰ ریال و سال سوم، ۶۰،۰۰۰ ریال می باشد؛ یعنی وام گیرنده باید در مجموع مبلغ ۹۶۶،۰۰۰ریال به عنوان هزینه به بانک بپردازد.

لازم به ذکر است که در قانون عملیات بانکی بدون ربا، تعیین میزان حداقل و حداکثر کارمزد قرض الحسنه برعهده بانک مرکزی است (ماده ۲۰، بند۴) قبلا بانک مرکزی سقف این نرخ را ۴% اعلام کرده بود و ظاهراً به تازگی این نرخ به ۶% تغییر داده اند.

تحلیل و بررسی: آیا این هزینه، کارمزد قرض محسوب میشود؟

اگر هزینه ها به صورت درصد معین و مشخصی از مبلغ کل وام در نظرگرفته شود، آنچه به ذهن تبادر میشود، این است که آن مبلغ اضافی به عنوان هزینه و قیمت پول، منظور و لحاظ گردیده است؛ زیرا تفاوت چندانی بین هزینه های ناشی از یک وام یک میلیون تومانی، با یک وام ده میلیون تومانی مشاهده نمی گردد.(از حیث کارمزدی نه سود پول) حال آنکه هزینه دریافت شده در قبال وام ده میلیون تومانی، ده برابر هزینه وام یک میلیون تومانی است. نتیجه اینکه، کارمزد نمی تواند هزینه درصدی نسبت به مبلغ قرض باشد.
در حقیقت مزد و اجرت کار متناسب با کیفیت عمل تعیین میشود(کار استعلام، دریافت وثیقه و …) اما درصد، سود پول است و متناسب با عدد وام، مبلغ بهره مشخص میشود.

از این رو امام خمینی(ره) با کمال دقت در پاسخ به سؤالی درباره حکم دریافت درصد بسیار کم (مانند ۱%) به عنوان کارمزد توسط صندوق هاى قرض الحسنه برای تأمین مخارج صندوق می فرمایند: درصد، کارمزد نیست هرچند کم باشد و بهره پول حرام است، گرچه به اسم کارمزد گرفته شود. (موسوی خمینی، ۱۴۲۲ق، ج۲، ص۲۹۷)

نتیجه گیری: فرمول محاسبه هزینه قرض در کشور، هیچ تفاوتی با فرمول محاسبه بهره ربوی در نظام بانکی دنیا ندارد. تنها تفاوت در این میان، تغییر نام نرخ بهره به نرخ کارمزد است. این تغییر نام مشکلی را حل نمی کند؛ زیرا عرف مردم در بازار کار چنین محاسبه ای برای تعیین کارمزد خودشان انجام نمی دهند.

هشدار: شاید به دلیل کم بهره بودن وامهای به اصطلاح قرض الحسنه، در نسبت با سایر وامها، ربوی بودن آن در سایه غفلت تحلیلگران پنهان مانده است. مضاف براینکه برخی عامدانه آن را با واژه قرض الحسنه که معرف مفهوم متعالی است، صدا زدند تا حقیقت منحوس بهره در لباس دین باقی مانده و بی سر و صدا به حیاتش ادامه دهد! با این وضعیت زندگی، اجتماعی مردم به اسم دین مسموم شده و میشود! نکته مهمتر اینجاست که با وجود پدیده خلق پول طبیعتا نرخ بهره می تواند نرخ پایینی داشته باشد. لذا باید زنگ خطر را به صدا در آورد که همیشه جوامع در معرض وام های کم بهره هستند.
(خرافه ششم: بهره کم وام، کارمزد است)

دو حدیث مرتبط با بحث:

امام صادق (ع): دِرْهَمُ رِبا أَعْظَمُ عِنْدَ اللّه مِنْ سَبْعینَ زِنْیَهً بِذاتِ مَحْرَمٍ فى بَیْتِ اللّه الْحَرامِ؛
یک درهم ربا نزد خداوند سنگین تر است از هفتاد بار زنا کردن با محارم در خانه خدا.
نورالثقلین، ج ۱، ص ۲۹۵، ح ۱۱۷۷

امام علی(ع): ای گروه تجّار! اول فقه بیاموزید، سپس تجارت کنید. به خدا قسم! جریان ربا در این امت، پنهان تر از حرکت مورچه بر سنگ سیاه است.
اصول کافی، ج۵، ص۱۵۰

یکی از چالشی‌ترین مباحث موجود، موضوع دیرکرد در نظام بانکی کشور است. اصطلاحاتی همچون «خسارت تأخیر تادیه»، «وجه التزام»، «جریمه دیرکرد»، «بهره دیرکرد» و … برای کسانی که این موضوع را دنبال کرده اند و یا با آن برخورد داشته اند، آشناست.

آقای عباس موسویان در رابطه با دیرکرد چنین اظهار داشتند: «درباره جریمه، این است که از سال ۶۱ با مصوبه شورای پول و اعتبار و تأیید شورای نگهبان، چیزی به نام جریمه دیرکرد نداریم و آنچه که وجود دارد وجه‌التزام است، به این معنا که در ضمن قرارداد، شرط می‌شود چنانچه بدهکار و گیرنده تسهیلات، بدهی خود را در سررسیدهای مقرر به بانک نپردازد فلان مقدار را به بانک خواهد پرداخت. این موضوع از نظر شورای نگهبان مورد تأیید بوده و از نظر ماهیت با بهره دیرکرد متفاوت است و ضمن قرارداد لازم یا گاهی در قرارداد خارج لازم شرط می‌شود.»
منبع:
http://www.mbri.ac.ir/Default.aspx?pagename=islamicbankingpages&id=242061&Language=1

اما آیا هیچ فاصله ای بین کاغذ و اجرا وجود ندارد؟ در این یادداشت کوتاه، سعی کردیم تا این موضوع را از منظری متفاوت مورد بررسی قرار دهیم و انتظار می رود جامعه نخبگانی از این زاویه تحلیلی غافل نشود.

جمع‌بندی

مورد اول: کار بانکها واسطه گری است.
واقعیت تکان دهنده، حاکی از آن بود که برخلاف تصور رایج، بانک ها از محل سپرده ها وام نمی دهند! و وامی که از بانک گرفته می شود پول شخص دیگر نیست بلکه بانکهای تجاری رأسا سپرده های بانکی را خلق کرده اند. دریافتیم که «خلق پول از هیچ» رسالت اصلی سازمان بانک، به شمار می رود لذا بانکها برای وام دهی نیازی به سپرده ها ندارند! آنها تنها برای دستیابی آسان به ذخایر، سپرده جذب می کنند و تلقی وام دهی از محل سپرده ها افسانه ای بیش نیست. متأسفانه امروزه شاهد آن هستیم که بانکها از احساسات خیرخواهانه مردم سوء استفاده می کنند و به دروغ گفته می شود”ما از محل سپرده های شما به سایرین قرض الحسنه می دهیم!” این فریب ابداً قابل چشم پوشی نیست.

مورد دوم: خلق پول، خلق ثروت است!
مبتنی بر این خرافه، عده ای تصور کردند که حتی اگر بانک از راه خلق پول وام اعطا کند امکان تحقق اعطای قرض الحسنه وجود خواهد داشت. معلوم شد، خلق پول به معنای خلق ثروت یا حتی نابودی پول به معنای نابودی ثروت نیست بلکه به احتمال زیاد جابه جایی قدرت پرداخت اتفاق می افتد. و نشان دادیم که با وجود پدیده خلق پول و نابودی پول در بانک، امکان تحقق قرض حلال محال است. بانک از محل قدرت پرداخت عموم، وام می دهد در حالی که رضایت آنها جلب نشده است.(همانطور که توضیح داده شد قهراً قدرت پرداخت از عده ای گرفته و به عده ای خاص داده میشود.) حتی اگر بازپرداخت آن را به عموم برگردانیم دلیلی بر درستی این کار نیست.(بالاخره تا زمان تسویه صاحبان اصلی از حق داشتن قدرت پرداخت محروم مانده.) بنابراین امکان تحقق قرض حلال در سیستم بانکداری وجود ندارد چرا که لزوماً مبلغ وام پرداختی، از راه دزدی به دست می آید.

مسئله اول: شکل مواجهه ما در برابر بانک و بانکداری:
از آن جایی که هر بانکی به مقصود انتفاع از ربا، خلق پول می کند و خلق پول هم معادل است با نوعی چپاول اموال مردم، شاید بانکداری را بتوان بزرگترین جنایت مالی و بی نظیرترین کلاهبرداری دوران معاصر دانست. به این ترتیب، هر مومنی که نسبت به این مسئله آگاهی و بصیرت پیدا کند به خاطر پایبندی اش به مبانی و ارزش‌های اساسی اسلام و انقلاب، خود را در مصاف و رویارویی با این سیستم می بیند و تا برچیدن کامل و براندازی آن به جهاد خود در این راه، ادامه می دهد.

مسئله دوم: تغییر نظام پولی
ملی شدن پول امروز، توقف خلق پول و سپس بازتوزیع معکوس (ثروتهای جابه جا شده تا جایی که امکان دارد به صاحبان اصلیش بازگردد.)، از مقدمات راه اندازی یک نظام پولی عادلانه است. الگوی نظام پولی پیشنهادی دو مشخصه کلی دارد:
۱. تعریف چند واحدپولی جدید به مثابه سندامانت دربرابر مقدارکالای مشخص که در موسسه متصل به شبکه پولی به امانت نگه داشته شده است. طلا، نقره و مس می توانند گزینه های خوبی باشند.
۲. حاکمیت به واسطه یک مکانیسم طراحی شده، بر موسسات متصل به شبکه پولی و اجرای قواعدپولی با دقت نظارت می کند.
(ترسیم و تشریح جزئیات الگوی پیشنهادی و همینطور رفع ابهامات آن نیازمند باز کردن یک پرونده جداگانه است لذا به کلیات بسنده کردیم.)

برخی منابع در متن پرونده ذکر نشده نبود: نگارنده از مطالب موسسه مبین و کانال تودی مانی در مباحث فنی بانکی تا حدودی استفاده کرده است، همچنین مبحثی راجع به مسئله کارمزد مطرح شد که مقاله آقای محمد بیدار به نکات خوبی به آن اشاره کرده بود.

منبع:http://e-zakat.ir/